سل تل

همشهری آنلاین | احسان محمّدحسنی - مسئول سازمان هنری رسانه ای ارتفاع: مجسم کنیم حاج احمد با سر و رویی که گرد پیری به خشکی امدن آن نشسته، بوسیله دهکده خودش تهران بازگشته و پس از قریب به چهار دهه، برای ملاقات با امی که در گمنامی و چشم انتظاری، چراغ عمرش خاموش شده، به خانۀ کوچک و باستانی اش در کوچۀ علوی خیابان مولوی تهران سری می زند و با آدم و خیابان­ها و محله­ های این بخانه برگشتن بهم خورده مواجه می شود ... .

«بازگشتِ احمد» به تنهایی پتانسیلِ تبدیل شدن بوسیله دوست داشتنی ترین و شگفت انگیزترین فیلم سینمایی و خواه سریال تلویزیونی پرمخاطب را حوالی فرجام قصۀ این شیرِ در زنجیر داراست. همان انگیزه ای که سال ها قبل ما را بر آن داشت تا رایحه ای از زندگی و زمانۀ احمد را تو قالب فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» راهیِ نمایش بر پرده های عریضِ تالار های سینما کنیم. امروز غم می تواند، شوق تخیّل و تصوّرِ بازگشتِ حیدر رزمندگان و سه بامروت سلحشور و همراهِ او،  به این دیارِ غبارِ اندوه گرفتۀ سپس از شهادتِ حاج قاسم و سربرآوردن بلای کرونا، سوژۀ بکرِ دیگری برای پرداختِ روایت این مواجهۀ شگفتی انگیز باشد.

آری؛ قصه ای شکوهمند که قهرمانان واقعیِ آن، به تأسی از امام و مقتدایشان، شریک غمِ مظلومان جهان شدند و برای اثبات این مدعا، داخل فردای پیروزمند پیکار اِلی بیت المقدس و نماز فتح تو مسجد جامع خرمشهر، در ژوئن ۱۹۸۲، مادون بیرق افتخار آفرینِ «قوای محّمد سفیر الله»، عازم کرانه های مه گرفتۀ خطۀ خونرگ «لبنانِ» مظلوم شدند. قصه ای بی نظیر و تکرار ناشدنی از ورودِ باشکوه ارتش اسلام به دمشق و اقامۀ عزای شهیدان کربلای حسینی و کربلای خمینی در حرم اُمُّ المصائب، پیشگاه زینب کبری سلام الله علیها ، از استقبال گرم و مهمان نوازی صمیمانۀ آدم مسلمان سوریه، شیعیان آوارۀ لبنان و مظلومان بی ایمنی فلسطینی از «جُند محمَّد (ص)»، تا آغاز عملیات فشرده شناسایی تو «درّۀ بقاع» و «رفعت های جولان»، از پادگان نیمه متروکۀ «زبدانی»و عملیات الغا شدۀ تیپ در «بُقاع» تا ... و سرانجام از پُست ایست و بازرسی «برباره» درون جادۀ ساحلی «طرابلس - بیروت» که داغی التیام ناپذیر برقلب های سلحشوران ایران زمین و مستضعفان جهان گذاشت.

و حالاپس از ۳۸ سال از واقعۀ بیگانه ربوده شدن چهار دیپلمات ایرانی، به جای تجسّم و تصّور و تخیّل، خبر آورده اند که برنده بازی راستین خونین شهر، حاج احمد متوسلیان و سه همرزم او «سیدمحسن موسوی»، «تقی رستگار مقدم» و «کاظم اخوان» پس از ربوده شدن و سپری کردن ایّام کوتاهی در اسارت نیروهای مزدور شبه نظامی فالانژ وابسته به رژیم صهیونیستی، در ساحل مدیترانه تیرباران شده اند و نگرش دفن ایشان بی آرامی مشخص است.

این خبر، خواه واقعیت دارد و یا صرفاً یک ادعاست! هر چه که هست سال های سال، اساتید، محققین، مستندسازان، نویسندگان و پژوهشگران توانا و به نامِ وادیِ داستان پایداریِ این دیار، کنار مبنای اسناد و شواهد و قرائنِ متقن و شهادتِ شاهدان حی و مهیا در اسارتگاه و محل تیرباران و دفن این چهار ایرانیِ مظلوم، گواهی می دهند که حاج احمد متوسّلیان و همراهان غریبش به متد وحشیانه ای به شهادت رسا اند و جثه شقه جانشان نیز در خال ای محسوس درون دامن خرواری از گور و بُتن استراحت اندوهناک و تا امروز مدفون باقی مانده اند.

صحّت و سقم این مُدعا موقعی فاش و عیان می شود که سلحشوران نیروی قدس لشکر با شریک وزارت امور خارجه و دریادلان حزب الله لبنان، نقطۀ مورد نظر را با دقّت و سرعت، تحقیق و کاوش نموده و اگر بقایای پیکرهای مطهرشان کشف گردید، با آزمایش DNA، طی بیانیه ای لب را با مردم، یاران و خانواده های چشم انتظارشان داخل میان بگذارند.

اکنون می توانیم مجسم کنیم که درون همین نزدیکی ها و ماه های آینده و تا قبل از فرارسیدن چهاردهم تیرماهِ سال ۱۴۰۰، به جای جسم ناتوان و نحیف حاج احمد، پیکر مطهر او پس از سال ها غربت، بوسیله دامانِ میهن بازگردد و چشم و چراغ ملّت گردد و پس از استقبال و تشییع طوفانیِ جوانانِ این سرزمین، تو کنار مقتدای روح اللهی اش و در جوار مزار یاران شهیدش، تا قدیم دنج بگیرد.

چنانچه منافعی در «زنده نمایی» و نیامدن این پیکرهای دور بی ریا از وطن بخاطر عده ای خاص نباشد، حتماً آن جریان مصلحت اندیش و منفعت طلب هم داخل مقابل مطالبۀ عمومیِ مردم و اصحاب رسانه، مقاومت نخواهند کرد و تسلیم عزیمت و پیگیری منسجم و یکپارچه خواهند شد.

دست به نقد؛ عملکرد مسئولین ذیربط و رسانه های وطنیِ خودمان را در ماجرای ۳۸ سالۀ ربوده شدن ۴ پسر رشید این آب و خاک، مقایسه کنید با عملکرد بوق های تبلیغاتی ترتیب جهانی سلطۀ صهیونیستی دربارۀ «ران آراد» - خلبان مفقودالاثر شده نیروی آسمانی ارتش اسراییل -، تا ببینید کجای کاریم!

حکّام تل آویو هر سال برای صهیونیستِ مذکور، جشن تولد، جشن سالگرد فارغ التحصیلی، جشن سالروز ورود بوسیله ارتش صهیونیستی، جشن نخستین تصعید موفقیت آمیز! و گوناگون و اقسام رسوم ها می گیرند. قصبه ها صفحه از مطبوعات اسرائیلی و غربی در هر یک از این مناسبت های ادواری، در رثای آدمکش مفقود شده اسرائیلی سیاه می شوند. رسانه های گلوبال و شبکه های ریز و صلب ماهواره ای و شبکه های اجتماعیِ فضای رمزی را به صف می کنند و همچون ترجیع بندی تکراری و مسلسل، افکار عمومیِ مردم پنج قاره را با وِرد «ران آراد، ران آراد» خودشان بمباران می کنند و در عوض عملکرد ما و رسانه های آزاده و رها ما، دربارۀ مشخص شدن سرنوشت ۴ گروگان یا شهیدِ ایرانی مان توسط تروریست های آدم ربای حاکم کنار تپه آویو ... تقریباً هیچگاه!!

وسواس ندارم به یاری پروردگار، و دعای مردم و همت والای اهالی رسانه، - خیر بصورت پراکنده و مقطعی- که هماهنگ و جوهر ای، بخاطر آغاز یک جهاد رسانه ای، تا قبل از محاسبه وارونه و از گونه رسیدن چهاردهم تیرماه ۱۴۰۰، این پروندۀ قطور و اهتزاز بالا، به صفحۀ عاقبت خود خواهد رسید. پس با متکی بوسیله حضرت مقلب القلوب؛ مطلع می کنیم: «۳۶۵»
  • ۹۹/۰۴/۱۳

نظرات (۱)

  • آنفالویاب اینستاگرام
  • ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی